اختلال بویایی ناشی از تروما
سر، یکی از مهمترین بخشهای بدن و شایعترین محل وارد آمدن صدمه در حوادثی مانند رانندگی و سقوط از ارتفاع است. یکی از عواقب نسبتا رایج ضربه به سر، اختلالات بویایی هستند. آمارها نشان میدهند که بیش از 5درصد افرادی که در معرض ضربه به سر قرار میگیرند، دچار اختلالات بویایی میشوند. البته این اختلال، همواره به صورت از دست رفتن کامل حس بویایی نیست، بلکه میتواند به صورت مشکلاتی در تشخیص و یا تمایز بوها نیز مشاهده شود.
برای این که یک بو به درستی تشخیص داده شود، در مرحلهی اول، باید راههای هوایی و تنفسی باز باشند، مولکولهای بو توسط سلولهای گیرندهی بویایی دریافت شوند و همچنین مسیرهای عصبی و نواحی مربوط به بویایی درون مغز، سالم باشند. بنابراین، ضربه به سر میتواند منجر به اشکال در هریک از این بخشها و یا مجموعهای از آنها گردد. این آسیبها را میتوان در سه گروه کلی تقسیمبندی نمود:
- آسیب به حفرهی بویایی: شکستگیهای میانهی صورت و بینی ناشی از ضربه به سر، می تواند منجر به مسدود شدن راههای هوایی و عدم رسیدن مولکولهای بو به سلولهای گیرنده شود. هر چه شدت آسیب وارده بیشتر باشد، اختلالات بوجود آمده در بویایی نیز بیشتر خواهد بود. به علاوه صدمات به بافتهای نرم این ناحیه نیز میتواند منجر به خونریزی و ایجاد لختههای خونی، تورم و در نتیجه بندآمدن این مسیر گردد. البته در این مورد، درمانهای دارویی و جراحی تا حد زیادی جوابگو هستند.
- آسیب به عصب بویایی: همانطور که میدانید، مغز درون جمجمه و داخل مایع مغزی نخاعی، شناور است. یکی از رایجترین محلهایی که دچار آسیب عصب بویایی میشود، سوراخ کوچکیست که این عصب را از صفحهی مشبک (cribriform plate) عبور میدهد. در اثر جابهجایی ناگهانی مغز، نسبت به پایهی جمجمه، رشتههای عصبی دچار کشیدگی شدید و یا پارگی میشوند. حرکت ناگهانی مغز، معمولا در کاهش شتابهای ناگهانی که در تصادفهای وسایل نقلیه و یا سقوط از ارتفاع رخ می دهد، مشاهده میشود. این نوع از آسیبها معمولا شدیدتر و با اهمیتتر هستند.
- ضایعات مرکزی: در این موارد، بخشهای مرکزی مغز و یا ارتباط آنها با پیاز بویایی، به دلیل کوفتگی، خونریزی و یا تومورهای مغزی، دچار صدمه میشوند و این میتواند بویایی را مختل نماید.
A) آسیب به حفره بویایی ،B) آسیب عصب بویایی در ناحیهی صفحهی مشبک،C)ضایعات مرکزی مغزی
در میان این موارد، آسیب به عصب بویایی در ناحیهی صفحهی مشبک، بسیار مورد توجه قرار دارد؛ زیرا آسیبهایی که به حفرهی بویایی وارد میشوند، به راحتی و تا حد زیادی قابل درمان هستند. ضایعات مرکزی هم زمانی بوجود میآیند که مغز، دچار آسیبهای جدی شده باشد و به این ترتیب از دست رفتن بویایی در این شرایط برای بیمار، چندان با اهمیت به نظر نمیرسد.
مانند سایر اختلالات حسی، در حال حاضر، درمانی برای بیماریهای عصبی مسیر بویایی وجود ندارد. برای این که بتوان راهی برای درمان پیدا کرد، باید توجه کرد که این اختلال میتواند مستقیما به دلیل آسیبهای مذکور، اتفاق بیفتد و یا نتیجهی غیر مستقیم روشهای درمانی به کار گرفته شده، باشد. به عنوان مثال، برای کاهش تورم و گرفتگی بینی، از اسپری های مخصوصی استفاده می شود که گاها می تواند منجر به آسیب بویایی در بیمار شود.
نکته ی جالب در آسیب های وارده به عصب بویایی این است که حدود یک سوم از بیمارانی که در اثر ضربه، دچار اختلالات بویایی شده اند، به صورت خودبهخودی بهبود مییابند. اگرچه مکانیسم این موضوع مشخص نیست؛ ولی این بهبود، اغلب طی 6 ماه تا یک سال پس از آسیب اتفاق میافتد و پس از دوسال، احتمال آن به شدت کاهش مییابد. عواملی از جمله سن فرد، میزان و وسعت آسیب وارده، بسیار بر این امر تاثیرگذارند؛ بنابراین برای تشخیص آسیبهای وارده میتوان از تستهای بویایی در کنار تصویربرداری از سیستم عصبی استفاده نمود وبه تشخیص دقیق و صحیحی دست یافت.
منابع:
- Coelho, Daniel H., and Richard M. Costanzo. "Posttraumatic olfactory dysfunction." Auris Nasus Larynx 43.2 (2016): 137-143.
- Kern, R. C., et al. "Post‐traumatic olfactory dysfunction." The Laryngoscope 110.12 (2000): 2106-2109.